یوگای خرد و فرزانگی جلد اول, mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi [large ebook reader .TXT] 📗
- Author: mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi
Book online «یوگای خرد و فرزانگی جلد اول, mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi [large ebook reader .TXT] 📗». Author mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi
اگر میخواهید چهرهتان را واضح در آینه ببینید، باید کثیفی آینه را پاک کنید و آن را ثابت نگهدارید. خودشناسی نیز به همینگونه است.
در ذهن سه کثیفی وجود دارد: اول، ناپاکی؛ دوم، آشفتگی یا سرگردانی ذهنی؛ و سوم حجاب حقیقت. ناپاکی ذهن باید با تمرین کارما یوگا با خدمت فارغ از خود پاک شود؛ آشفتگی و سرگردانی ذهنی باید با پرستش با ذکر و عشق و ایثار از بین رود؛ حجاب حقیقت باید با تمرین جنانا یوگا یعنی تمرین تأمل و اندیشه ورزی فروافتد یعنی با مطالعه متون مقدس ودایی، جستجو و کنکاش در خود، تحلیل خود، خدمت به استادی حقیقی و مدیتیشن عمیق برداشته شود. تنها آنزمان خودشناسی ممکن است. در این دوره و زمان، یوگا ترکیبی بهترین است.
1- عشق
بهطورکلی احساسات، بهعنوان مانعی در شناخت کمال محسوب میشود. اما تنها احساسات خاصی چنین ماهیتی دارند درحالیکه دیگر احساسات روح فردی را از بند و اسارت رها میکند. اعتقاد به پروردگار و عشق به خداوند، پاکترین احساسات را برمیانگیزند.
چطور عشق به پروردگار رهایی را برای ما به ارمغان میآورد؟ انسان ماهیتی خودخواه و خودگرا دارد. تنها دشمنش نفس خود اوست. او احساس میکند که بهکل متفاوت از دیگر چیزهای این جهان است. متقاعد شده است که بهواسطه بدن جسمانیاش بهکل از این جهان جدا است. باکتی یوگا روشی برای کشتن این حس جدایی یا منیت است. تغییر و تبدیل ذهنی را نابود کرده و فرد را با آگاهی جهانی پر میکند.
2- خدمت
آدمی وقتی عملش بهکل فارغ از خود است به عشق و حکمت دست مییابد. یک کارما یوگی که چنین هدفی را دنبال می کند با عملش، قلب را پاک میکند و ذهن را برای دانش و حکمت آماده میکند. کارما یوگا نیاز به تمرین ثابت، پایدار، صبر، استقامت و تحمل دارد.
3- مدیتیشن
عشق به موضوعات بیرونی زنجیرهای پایبند کننده آدمی به چرخه تولد و مرگ است؛ پرتوهای پراکنده ذهنی است که به موضوعات مختلف این دنیا علاقهمند میشود و به سمت آنها کشیده میشود. ذهنی که همیشه در یک نقطه فضا متمرکز شده میتواند با نیروی فوق طبیعیاش کارها را انجام دهد. پرتو متمرکزی از خورشیدی است که از لنزی عبور کرده که هر آنچه را که بر روی آن تمرکز کرده، میسوزاند و پرتویی نیست که اینجا و آنجا پراکندهشده است. ذهن بایستی بر روی یکچیز متمرکز شود، کنترل ذهن از طریق کانونی کردن آن است. عشق به خدا با منشأ غیرخودخواهانه، نردبان رستگاری نهایی است.
4- شناخت حقیقت
وقتی جنانا یوگی به خرد و فرزانگی دست مییابد او خود را وقف عشق و خدمتی فارغ از خود میکند. کارما یوگا برای او بیان خودجوش ماهیت معنویاش است ازآنجاکه او این خود یگانه را در همه میبیند. وقتی یک سرسپرده خدا به کمال در عشق دست مییابد، او به حکمت و عمل فارغ از خود نیز میرسد. برای او نیز کارما یوگا، بیان خودجوش ماهیت الهیاش است ازآنجاکه یگانگی پروردگارش را در همهجا میبیند.
تمرین ترکیبی کارما یوگا و جنانا یوگا در این جهان مشکلتر از تمرین جنانایوگا در غاری در هیمالیا در تنهایی و انزوا است. حفظ حالت مراقبهای و مدیتیشن در حالیکه در حال انجام عمل هستید، تمرین معنوی سختی است. بهراستی یوگی که در حالیکه حالت مدیتیشنی خود را حفظ کرده در حال انجام عمل فارغ از خود است، یوگی قدرتمندی است.
5- ترکیب سه مسیر
سه مسیر درواقع یک مسیرند که در آن یوگا روشی را ارائه میدهد که از طریق آن خود متعال مشاهده میشود؛ بدان عشقورزیده میشود و به آن خدمت میشود.
ازاینرو هرکسی بایستی یک یوگا را به شکل پایه داشته باشد و با دیگر یوگاها ترکیب کند. میتوانید جنانا یوگا را بهعنوان پایه با کارما یوگا، با باکتی یوگا، هاتا یوگا، راجا یوگا و غیره ترکیب کنید. این یوگای ترکیبی من است که پیشرفت معنوی سریع را تضمین میکند.
تمرین کم هاتا یوگا (آساناها و پرانایاماها) برایتان سلامتی به ارمغان میآورد. راجا یوگا، ذهن تا را ثابت و کانونی میکند. کارما یوگا، قلبتان را پاک میکند و شما را برای تمرین معنوی اماده میکند. خواندن سرودهایی در ستایش پروردگار ذهنتان را آرام میکند و به شما انگیزه میدهد. مدیتیشن شما را به سمت آزادی رهنمون میسازد. چنین یوگی رشد همهجانبهای دارد. یوگای ترکیبی به شما کمک میکند تا خیلی سریع به خداشناسی نائل آیید. اوپانیشادها، گیتا و دیگر متون از این یوگا صحبت میکنند. بنابراین برای کسی که رهایی و آزادی ارزشمند و عزیز است، یوگای ترکیبی را تمرین میکند و به خودشناسی خیلی سریع میرسد.
این آهنگ کوچک من از یوگای ترکیبی، برای تمرین روزانه شما است:
کمی بخور ، کمی بنوش ،
کمی صحبت کن ، کمی بخواب ،
با دیگران کمی بیامیز، کمی حرکت کن،
کمی خدمت کن ، کمی استراحت کن
کمی کار کن، کمی ریلکس کن،
کمی مطالعه کن، کمی عبادت کن ،
کمی آسانا انجام بده ، کمی پرانایاما انجام بده ،
کمی تأمل کن، کمی مراقبه کن،
کمی ذکر(جاپا) بگو، کمی خدا را بستای،
کمی مانترا بنویس، کمی در جمعها و همراهیهای الهی باش.
خدمت کن، عشق بورز، ببخش، پاک شو، مدیتیشن کن و حقیقت را بشناس.
خوب باش ، عمل خوب انجام بده؛ مهربان باش، دلسوز باش.
سؤال کن "من کیستم؟" خود را بشناس و رها باش.
सच्चिदानन्द
برهمن
1
هر آنچه شروع یا پایانی دارد غیرواقعی است. آنچه درگذشته ، حال و آینده وجود دارد، واقعی است. برهمن تنها در سه دوره زمان وجود دارد. ازاینرو برهمن تنها واقعی است. تنها یک چیز واقعی میتواند ابدی ، تغییرناپذیر ، بیآغاز و بیپایان باشد. هر آنچه در آغاز و در پایان چیزی نیست ، لزوماً در میانه نیز وجود ندارد.
2
حقیقت پشت همه نامها و اشکال، یگانه اولیهای که همهچیز از آن نشات میگیرد، برهمن (روح) است. برهمن منبع فرجامین همه شادی و برکت است.
3
برهمن واقعیت یا جوهر درونی است. پنج غلاف، پوسته بیرونی هستند. بدن، حواس، ذهن، عقل و سرور صرفاً پوششهای بیرونی هستند که واقعیت پایدار درونی را پنهان میکنند. این غلافها جلوههای برهمن هستند. آنها در برهمن بنا میشوند.
4
برهمن یا جاودان ورای پدیدهها و اشیائند. خلق و نابودی تنها مربوط به پدیده ها هستند. آنها تردستی مایا یا ذهن اند. در واقعیت هیچچیز تولید یا نابود نمی شود.
5
برهمن بینهایت است. برهمن جاودانه است. برهمن ابدی است. بینهایت باید یکی باشد. دو بینهایت وجود ندارد. آنچه تغییرناپذیر، غیرقابلتفکیک، غیردوگانه، بیآغاز، بیپایان، بیانتها، بی فضا، بیعلت است میتواند بینهایت باشد. اگر دربرهمن بخشها و قسمتهایی وجود داشته باشد، کثرت خواهد بود. در برهمن تفاوت و تمایز وجود ندارد. برهمن خود مشعشع ، واجبالوجود، بینیاز است. برهمن نه زاییده شده و نه مرگی دارد، زیرا او نامتناهی، بی کالبد و بیزمان است. برهمن یک خلأ منفی نیست، مانند آنچه در خواب عمیق و بی رؤیا دارید، زیرا او هوشیاری ناب است، دانش مطلق است. در برهمن شما آگاهی کامل ، عقل ناب دارید. برهمن یا مطلق، نفس همه نفسها است.
6
اشیایی که در حالت بیدار دیده میشوند به همان اندازه اشیایی که در حالت خواب مشاهده میشوند، واقعیاند. همه اشیاء غیرواقعی اند. فاعل مشاهدهکننده تنها واقعی و ابدی است. زندگی یک رؤیا در حالت بیداری است. چطور ممکن است چیزی که تغییر میکند، ابدی و واقعی باشد؟
7
روحهای فردی و جهان همه غیرواقعیاند. تنها روح واقعی است. هیچچیز بهجز برهمن یا مطلق ابدی نیست.
8
دنیای ذهنی به همان اندازه این دنیای مادی، عینی یا غیرواقعی است. تنها واقعیت برهمن یا آتمن است. این دنیا در خواب از بین میرود. چیزهای حاضر در رؤیا بهمحض بیدار شدن از بین میروند. ازاینرو دنیای تجربه و جهان رؤیا غیرواقعیاند. فراتر از سه حالت بیداری، رؤیا و خواب عمیق، روح (آتمن یا برهمن) قرار دارد. این برهمن اساس سه حالت است. شاهد خاموش است. برهمن تنها توریا یا حالت چهارم است.
9
موکشا زندگی ابدی است. تحقق یکتایی نفس، نفطه اوج کمال است. با شنیدن سروتیها (شنیدن حکمت الهی در درون)، تأمل (مانانا) و مراقبه مداوم و رسیدن به آزادی یا برکت فرجامین، به شناخت برهمن نائل شوید.
10
شناخت برهمن بالاترین سطح دانش است. مرد نیرومند و خردمندی که چهار صلاح ویوکا (قدرت تمیز)، وایراگیا (عدم وابستگی)، ویژگیهای ششگانه کمال (شاد سامپات) و اشتیاق شدید به رهایی (موموکشاتوا) به او اعطاشده تنها میتواند به خودشناسی نائل یابد. تولد مجدد تنها با شناخت برهمن میتواند متوقف شود. کسی که واقعاً وحدتش را با برهمن میشناسد، جاودانگی را درک میکند.
11
حواس را خاموش سازید، به درون نگاه کنید و قلب خود را جستجو کنید. از طریق مدیتیشن عمیق بر خود درونیتان، به عمیقترین بطن قلبتان فرو بروید. بیشک یگانگی هویتتان با برهمن را خواهید شناخت و به قلب شادی و سعادت بیمنتها خواهید رسید.
आत्मन्
آتمن
1
قطرهای در اقیانوس، قیاس و تشبیه ای برای روح فردی (آتمن) که در روح اعظم (برهمن) یکی شده است، میباشد. بدین خاطر آتمن همان برهمن است.
2
روح فردی آتمن نامیده میشود که در همه موجودات وجود دارد و خود واقعی شماست و با برهمن یکی است؛ فارغ از همه دردها، رنجها و سختیها است. جاودان، نه زاده و نه زاییده شده، بیمرگ و فسادناپذیر است. او یکتاست. جمع خرد، برکت و سرور است. برهمن با آتمن یکی است. او همهجا و در همه موجودات حضور دارد و یگانگی معنوی در همه هستی است. او اقیانوس برکت، آگاهی، حقیقت و سرور است. همه از اوییم.
3
هدف راستین زندگی برگشت به منبعی است که از آن آمدهایم. همچون رودخانهای که بیقرارانه جاریست تا به اقیانوس بپیوندد؛ همچون آتش که زبانه میکشد و میسوزاند تا اینکه در خاستگاهی که برافروخته شده محو شود؛ بنابراین، بایستی اینجا بیقرار باشیم تا به لطف بیکران متعالش دستیابیم و با آتمن، روح درونمان یکی شویم.
4
برهمن، روح یا آتمن در انسان است. او، روح جهان است. برهمن فقط بیمنتهاست. تنها اوست بیمنتها و دوئیتی وجود ندارد. اگر دوئیتی وجود میداشت، آنگاه میانشان درگیری برپا بود. یک بیانتها، چیزی را خلق میکرد،
Comments (0)