readenglishbook.com » Philosophy » یوگای خرد و فرزانگی جلد اول, mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi [large ebook reader .TXT] 📗

Book online «یوگای خرد و فرزانگی جلد اول, mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi [large ebook reader .TXT] 📗». Author mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi



1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 ... 18
Go to page:
ذی‌حیات موجود در هستی را برمی‌گیرد. در حالیکه وجودش وابسته به روح فردی درون آن‌هاست با اینحال خود را وجودی مجزا از دیگر موجودات می‌پندارند بدین خاطر به آنها آویدیا (جهل) می‌گویند.

12

این جهل این آویدیای درون ما حاصل دو نیرو است؛ نخست نیروی پوشش‌دهنده که سبب شده هر یک از ما صورت و شکل بیرونی جدایی به خود گیریم و دومی نیروی پنداری و ذهنی است که درون هر جیوا وجود دارد و ذهنیت جدایی را در ما شکل داده است. جیوا به روح فردی وابسته است که درون همه‌چیزها وجود دارد و یکسان، پایدار و حقیقی است.

13

ماده بنیادین خلقت که در آن سه خصوصیت (گونا) نهفته است، دو شکل دارد: مایا و آویدیا. مایا تجلی از خالق(ایسا) و آویدیا تجلی از جیوا (زندگی‌های فردی) هستند. مایا بخشی از آن ماده بنیادین خلقت است که در آن پاکی (ساتوای) خالص غالب است. و پاکی(ساتوا) تابع راجاس و تاماس نیست. در­حالی­که در بخش دیگر که ساتوا تابع راجاس و تاماس است و درنتیجه ناخالص است، به‌عنوان آویدیا شناخته می‌شود.

14

ماده بنیادین خلقت زمانی که نیروی خلق‌کننده بر نیروی پوشاننده غالب است، مایا نامیده می‌شود. و وقتی غلبه با نیروی پوشاننده است، آویدیا نامیده می‌شود. شرط محدودکننده‌خالق (ایسا) غلبه نیروی خلق‌کننده بر نیروی پوشاننده است. و شرط محدودکننده جیوا، غلبه نیروی پوشاننده است.

آویدیا که ضمیمه محدودکننده جیوا را شکل می‌دهد، بدین خاطر آجنانا یعنی عدم آگاهی نامیده می‌شود.

15

نیروی خلق‌کننده در ایسا (خالق) غالب است که از ذاتش خالق این جهان بزرگ برمی‌خیزد. او همیشه از وضعیت آزاد و رهای خودآگاه است و ازاینرو با نیروی پوشاننده خلقت نمی‌آمیزد. جیوا از طرف دیگر، تحت غفلت از ماهیت حقیقی‌اش یعنی برهمن کار می‌کند که درنتیجه غلبه نیروی پوشاننده‌ای است که در او جریان دارد. چون نیروی کافی خلق‌کنندگی را ندارد نمی‌تواند این جهان بزرگ را ایجاد کند.

16

همچون آینه‌ای که به­خاطر لایه کثیفی چسبیده به آن کدر شده به همان ترتیب نیز آگاهی به‌وسیله آویدیا مستور و پنهان می‌شود و حجاب دانش و آگاهی شکل می‌گیرد. ازاین‌رو مردم فریب می‌خورند و حقیقت را نمی‌بینند. آن‌ها به چیزهای غیرواقعی می‌چسبند و جسم مادی را بجای آن روح خالص اشتباه می‌گیرند. آن‌ها فکر می‌کنند که این جهان توهمی از نام­ها و شکل‌ها کاملاً واقعی است.

17

با رسیدن به روح، تمامی اشکال و نام­ها و محدودیت‌ها آب‌شده و به کناری می‌روند. بدین خاطر این دنیا مایاست چون حقیقت اساسی و ذاتی از واقعیت نامتناهی روح نیست و نمی‌تواند به‌عنوان واقعیت پذیرفته شود.

 

18

برهمن بی‌آغاز و بی‌پایان است. مایا بی‌آغاز است اما پایان دارد. زمانی که شخص به دانش متعال خود دست می‌یابد آنگاه مایا رخت برمی‌بندد.

 

19

اما این دنیا تا حدی و به نوعی وجود دارد و ارتباطش با برهمن (روح) غیرقابل‌توصیف است. با طلوع دانش متعال خودشناسی، مایا به‌طورکلی رخت می‌بندد.

20

وقتی آگاهی به روح بودنمان افزایش می‌یابد این پدیده‌ای که جهان می‌نامیم گفته می‌شود که غیرواقعی است در­حالی­که خود وجودیمان و روح هرگز از درخشش و وجود داشتن باز نمی ایستد. ابدی و جاودان همیشه در سرشت خود یعنی جاودانگی باقی می ماند و در شکوه، جلال و تازگی خاصش پایدار است.

21

مردی با کوررنگی ، سبز را به رنگ قرمز و قرمز را به رنگ آبی می‌بیند. آدم مبتلا به تب به‌هیچ‌وجه طعم شیر را نمی‌فهمد. مردی که زبان فلج دارد، نمی‌تواند طعم پرتقال و نمک را تشخیص دهد. میکروفون در صدا اغراق می‌کند. او که آب‌مروارید دارد یک ماه مضاعف می‌بیند. یک قورباغه ، یک فیل و یک مورچه در دنیاهای مختلف خود هستند. این دنیا بازی و نمایشی از رنگ‌ها و اصوات است.

22

بعضی‌اوقات، یک مایل به نظر یک‌هشتم مایل می‌رسد و یک‌هشتم مایل، یک مایل به نظر می‌آید. وقتی در حالت تمرکزید، یک ساعت همچون ده دقیقه به نظر می‌آید. وقتی ذهن در حال پرسه زنی و سرگردانی است نیم ساعت به نظر دو ساعت می‌آید. زمان، از ذهن نشات گرفته است.

در زمستان ، آفتاب در ساعت هشت صبح ظاهر می‌شود و در غروب ساعت پنج غروب می‌کند. در تابستان، آفتاب از پنج صبح طلوع می‌کند و غروب آن در هفت شب یا دیرتر است. این همه چیست؟ آیا این شعبده‌بازی نیست که به‌وسیله مایا انجام می‌شود.

23

اگر لنزهای مختلفی استفاده می‌کنید شما جهان دیگری را می‌بینید. یک میزگرد به‌صورت مربع ظاهر می‌شود. حواس هر لحظه شما را فریب می‌دهند. بدین خاطر همه چیز در این دنیا نسبی است و ریشه در شاکتی (نیرو یا انرژی) دارد و زمان و فضا و اشکال نیز حاصل این انرژی اند. که همه ثمراتی از مایا هستند.

24

در گیتا آمده است، با تقدیم خود به پروردگار از این توهم مایا عبور می‌کنید. این توهم الهی متعلق به پروردگار، که با کیفیات و ویژگی‌هایش به وجود آمده، نفوذ به آن سخت است. تنها آنان که روی به‌سوی من آوردند از این توهم عبور می‌کنند.

25

فیض و برکت مادر کائنات، مایای بزرگ، ماها مایا را به دست آورید. از طریق برکت و فیضش قادر خواهید بود تا به ورای این سه گونا بروید. او شما را نزد پروردگارش، برهمن می‌برد. آنگاه و تنها آنگاه در صلح جاودان قرار می‌گیرید و به جایگاه جاودانه‌تان می‌رسید. او همیشه اماده است تا به همه شما کمک کند ، و همه فرزندانش را به آغوش شیرین عشق خود بازگرداند. خود را کامل تسلیم او نمایید. به درگاه مادر این‌گونه دعا کنید: ای مادر، من تو هستم. مرا نجات بده. به من رحم کن. شما روح‌هایی را نجات داده‌اید. من هم پسر تو هستم. آغوش گرم او را احساس خواهید کرد.

 

 

 

 

 

خلقت



1

وقتی مایا حجابی بر برهمن شد؛ برهمنی که عاری از هرگونه صفتی بود، خود را متجلی ساخت. تحت تأثیر خداوند، مایا، ماهات تاتوا (عقل اعظم، عقل اول یا انرژی اولیه، نور اول) را آفرید.

2

همچون جوانه که از بذر بیرون می‌آید. تحت تأثیر این انرژی اولیه (نور و عقل اول)، ماهات تاتوا، حجاب آهانکارا یا اصل نفس یا اصل من هستم (من جدای از دیگران) را به وجود آورد.

3

با اراده ایشوارا، دو نیرو در گونای تاماس شکل رفت: نیروی حجاب و پوشاننده و نیروی خلق‌کننده و طراح. همین نیروی پوشاننده سبب شد که انسان کالبدی بدنی به خود بگیرد. حجابی بر تن کند و این تن مادی را به‌عنوان خود بشناسد. از ماهیت اصلی خویش یعنی وجود متعالِ آگاهی و سرور(سات چیت آناندا) غافل بوده و آگاه نباشد که وجودش مجزا از این کالبد بیرونی است.

4

با نیروی طراح، نیروی خلق‌کننده، این دنیا خلق شده است و از طریق همین نیروست که می‌توانیم به شناخت و ادراک دنیا بپردازیم. از این نیرو، آکاش(اتر) زاییده شد؛ از اتر، هوا؛ از هوا، آتش؛ از آتش، آب؛ از آب، زمین خلق شد.این پنج عنصر، عناصر ریشه یا خمیره عناصر (تانماتراس ) نامیده شدند. این عناصر ریشه نیز سه گونا یعنی تاماس، راجاس و ساتویک را در خود دارند.

5

آهانکارا (یا احساس خود و من مجزا از دیگران)که انرژی اولیه و عقل اعظم، را در خود داشت، خود به سه لایه یعنی ساتوا (خوبی)، راجاس (عمل) و تاماس (تاریکی یا بی‌تحرکی) تقسیم شد. از ترکیب آهانکارا با هر یک از این لایه‌ها، به ترتیب ذهن، حواس، پرانا و عناصر اولیه و ریشه شکل گرفتند.

6

آهانکارا (اصل من به‌عنوان موجودی مجزا) دو شکل دارد. من جمعی و من فردی. من جمعی، همان ایشوارا است که تمام این خلقت از آن اوست و من فردی، جیوا یا همان وجود فردی است. اول احساس منیت (آهانکارا) در وجود فرد افزایش می‌یابد آنگاه خود را وجودی جدا و مجزا از کائنات می‌پندارد. و فکر من هستم را در سر می‌پروراند. و تنها بعد از آن شروع به شناخت این دنیا و ایشوارا به‌عنوان وجودهای مجزا از خودش می‌کند.

7

از ترکیب ویژگی‌های راجاس (حرکت و جنبش) با آهانکارا، ارگان‌ها و اندام‌های حرکتی در فرد بوجود می آید. از ترکیب ساتوا با آهانکارا نیز ذهنی که بر اندام‌های حسی حکم می‌راند، شکل گرفت.

8

از ترکیب تاماس با آهانکارا، خمیره و شکل بالقوه عناصر اولیه یعنی پنج عنصر در شکل لطیف آن به وجود آمدند و از ترکیب این پنج عنصر، پنج عنصر خام پایه یعنی اتر، هوا، آتش، آب و زمین آفریده شدند که خصوصیات همدیگر را پوشش می‌دادند. سپس کل دنیای بیرونی از این پنج عنصر ناویژه (خام) شکل گرفت.

9

متناظر با پنج درک حسی لطیف – یعنی شنیدن، لمس کردن، دیدن، چشیدن و بوئیدن- پنج عنصر خام متناظربا این ادراکات حسی یعنی اندام‌های حسی شکل گرفتند. این پنج عنصر به شکل‌های مختلف ترکیب شدند تا عناصر خامِ خاک، آب، آتش، هوا و اتر را به وجود آوردند تا بدین‌وسیله این جهان مادی به‌وسیله این ادراکات حسی قابل‌درک باشد.

10

پنج عنصر را در هنگام بیداری در دنیای اطرافمان به‌وسیله ادراکات حسی‌مان تجربه می‌کنیم و این بدن مادی‌مان نیز بخشی از آن پنج عنصر است. به عبارتی فرد، این دنیای مادی و بدن خود را که متشکل از هناصر پایه است، مشاهده و حس می‌کند.

11

از قسمت ساتویک هرکدام از این عناصر اولیه، پنج ارگان کسب دانش شکل گرفتند یعنی گوش، چشم، بینی، زبان و پوست. که به آن‌ها حواس پنجگانه می‌گویند. از مجموع کل ساتوای این پنج عنصر، ذهن متولد شد.

12

از قسمت ساتویک عنصر اولیه اتر، شنیدن، اندام‌های شنوایی شکل گرفت؛ از هوا، اندام لامسه، پوست به وجود آمد؛ از آتش، چشم و دیدن به ثمر نشست؛ از آب، زبان و چشایی و از زمین، بینی و بوئیدن شکل گرفت.

13

از قسمت راجاس هر یک از این پنج عنصر اولیه، پنج ارگان‌عملکردی، شکل گرفتند. از قسمت راجاسیک اتر (آکاش)، اندام گفتاری شکل گرفت؛ از قسمت هوا، دست‌ها به وجود آمدند؛ از آتش، پاها روییدند؛ از آب، دستگاه تناسلی و از زمین، مقعد شکل گرفت.

14

از مجموع کل راجاس این پنج عنصر، نَفَس یا نیروی حیات‌بخش (پرانا) متولد شد، که در تمام سطوح ازجمله اشیای بی‌جان نیز نفوذ کرده و زندگی می‌بخشد. پرانا (نیروی زندگی‌بخش) نیز به اجزایش یعنی پرانا (انرژی در حال حرکت به سمت داخل) ،آپانا (انرژی در حال حرکت به بیرون) ،وایانا (گردش انرژی)، اودانا (انرژی سر و گلو) و سامانا (نیروی هضم و جذب) تقسیم شد.

15

از قسمت تاماسیک هر یک از این عناصر، پنج عنصر ریشه اولیه خام به وجود آمدند. و از ترکیب این عناصر پنج‌گانه بود که این دنیای خاکی شکل گرفت که آن را نسبت به حالات لطیف تر انرژی، بعنوان دنیای زمخت، خام وناویژه می شناسیم. و بدن مادی ما و تمام اشیا پیرامونمان نیز ترکیب این عناصر در شکل ناویژه یا زمخت آن است.

 

 

 

 

देह

 

سه کالبد
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 ... 18
Go to page:

Free e-book «یوگای خرد و فرزانگی جلد اول, mojtaba Valibeigi, Manouchehr Alborzi [large ebook reader .TXT] 📗» - read online now

Comments (0)

There are no comments yet. You can be the first!
Add a comment